Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1381 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pray consider my case
U
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close the door please
U
خواهش دارم
i humbly request that
U
خواهش عاجزانه دارم که ...
thank tou for that book
U
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
do tell me
U
خواهش دارم بمن بگویید
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
Please send me information on ...
U
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
Would you let me know before we get to Durham?
U
ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
repeats
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
adding
U
اضافه کنید زیاد کنید
adds
U
اضافه کنید زیاد کنید
add
U
اضافه کنید زیاد کنید
prescan
U
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
iam p to of knowing him
U
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him
U
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
to verify the accounts
رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
defferential assets
U
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
requested
U
خواهش
request
U
خواهش
requesting
U
خواهش
requests
U
خواهش
begs
U
خواهش کردن
at the request of
U
به خواهش
[به درخواست]
wishes
U
ارزو خواهش
asks
U
خواهش کردن
beg
U
خواهش کردن
requester
U
خواهش کننده
begged
U
خواهش کردن
wills
U
خواهش ارزو
it is my wish that
U
خواهش من اینست که
willed
U
خواهش ارزو
will
U
خواهش ارزو
asking
U
خواهش کردن
wish
U
ارزو خواهش
wished
U
ارزو خواهش
ask
U
خواهش کردن
asked
U
خواهش کردن
horny
<adj.>
U
مطیع خواهش نفس
what is your pleasure
U
خواهش شما چیست
d. wish
U
خواهش هنگام مردن
d. of a request
U
عدم قبول خواهش
please take a seat
U
خواهش میکنم بفرمایید
randy
[British E]
<adj.>
U
مطیع خواهش نفس
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم بفرمایید !
appetence or tency
U
اشتیاق خواهش طبیعی
to make a r. for something
U
چیز یرا خواهش کردن
Please be my guest.
U
خواهش می کنم مهمان من با شید
now nonsense now
U
خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
His request was in the nature of a command.
U
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
what is your will?
U
خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
to a person for a thing
U
چیزی را ازکسی خواهش کردن یاخواستن
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
Please take my suitcase.
خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
Please take that bag.
خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
would you mind ringing
U
اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
egg (someone) on
<idiom>
U
خواهش کردن ومجبورکردن کسی برای انجام کاری
Please take this luggage.
خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
I have a carton of cigarettes
U
من یک ... دارم.
i maintain
U
عقیده دارم که ...
I need my e
U
من دوست دارم
it is in my recollection
U
یاد دارم
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
own a house
U
خانهای دارم
I'm in a hurry.
من عجله دارم
i intend to stay here
U
خیال دارم که ...
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
I agree.
U
قبول دارم.
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
I have a headache.
U
من سر درد دارم.
i wish to stay here
U
میل دارم ...
I am standing by you . I am right behind you .
U
هوایت را دارم
my a is 0 years
U
من 04سال دارم
I have a question.
U
من یک سئوال دارم.
I'm in doubt about it.
U
من بهش شک دارم.
i have a hunch that
U
سخت گمان دارم که
i have a suit to the shah
U
به شاه عرض دارم
I feel like throwing up.
<idiom>
U
دارم بالا میارم.
i am purposed to go
U
در نظر دارم بروم
I feel nauseated.
U
حالت تهوع دارم.
i have a silk rug Štoo
U
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
i have a hunch that
U
بیم یافن ان دارم که ...
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I owe her a grudge
U
حق دارم که با اولج باشم
i am busy at the moment
U
اکنون کار دارم
i am rials in pocket
U
سه ریال در جیب دارم
I am staying at the hotel.
U
در هتل منزل دارم.
I am in a great hurry . I am pressed for time .
U
خیلی عجله دارم
I am deae beat . I am tired out .
U
از خستگی دارم غش می کنم
i stand to it that
U
جدا عقیده دارم که
i am reluctant to go
U
اکراه دارم از رفتن
I have an appointment with the dentist.
U
با دندانساز قرار دارم
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
I am beginning to realize ( understand ) .
U
کم کم دارم متوجه می شوم
i am famishing
U
از گرسنگی دارم می میرم
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I have a pain in my chest.
U
سینه درد دارم
i am purposed to go
U
قصد دارم بروم
I have cigar
U
من یک سیگار برگ دارم.
i am on the wrong side of 0
U
من بیش از 05 سال دارم
iam ill bested
U
موقعیت بدی دارم
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
I believe in God.
U
من به خدا ایمان دارم.
I would like to know the truth.
U
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I am thinding of going to Europe.
U
خیال دارم به اروپ؟ بروم
I have all kinds of problems.
U
هزار جور گرفتار ؟ دارم
I live a very regular life .
U
زندگی خیلی منظمی دارم
I have to study
U
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
i own to having done it
U
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I'll need a plot of land .
U
یک قطعه زمین لازم دارم
i intend to stay here
U
قصد دارم اینجا بمانم
i heed your help
U
به مساعدت شما احتیاج دارم
i have worse to tell you
U
بدتر از این دارم که بشمابگویم
I am going on twenty.
U
دارم می روم توی 20سالگی ؟
i have come on business
U
کاری دارم اینجا امدم
He owes me some money.
U
از او پول می خواهم (طلب دارم )
much as I'd like to
<idiom>
U
با اینکه اینقدر دوست دارم
It pleases me.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I like it.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
I'm working on it.
U
دارم روش کار میکنم.
I have a date with my fiandee.
U
با نامزدم قرار ملاقات دارم
I love her with my whole being .
U
با تمام وجود دوستش دارم
i have a suit to the shah
U
عریضه برای شاه دارم
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
i insist that he is innocent
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
i insist on his innocence
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
I am working here non-stop.
U
یک بند دارم اینجا کار می کنم
I would like to learn the truth.
U
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
I am looking for work ( ajob).
U
دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I have a son your age.
U
پسری دارم بسن ( وسال) شما
i rely solely on god...
U
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i please to do it
U
خوش دارم که این کار را بکنم
i p to arrange an intrriew
U
قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
I'm starving
[to death]
.
U
از گرسنگی دارم میمیرم.
[اصطلاح مجازی]
I'm sure we can come to some arrangement.
U
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
i have as many books as you
U
کتاب شما دارید منهم دارم
I intend to buy a car .
U
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
probed
U
رسیدگی
matureness
U
رسیدگی
handling
U
رسیدگی
considerations
U
رسیدگی
service
رسیدگی به
serviced
U
رسیدگی به
oyer
U
رسیدگی
probes
U
رسیدگی
examination
U
رسیدگی
adjustments
U
رسیدگی
examinations
U
رسیدگی
probe
U
رسیدگی
adjustment
U
رسیدگی
cassation
U
رسیدگی
puberty
U
رسیدگی
investigation
U
رسیدگی
auditing
U
رسیدگی
investigations
U
رسیدگی
inquiries
U
رسیدگی
inquiry
U
رسیدگی
audit
U
رسیدگی
audits
U
رسیدگی
conizance
U
حق رسیدگی
verification
U
رسیدگی
ripeness
U
رسیدگی
controlment
U
رسیدگی
consideration
U
رسیدگی
attentions
U
رسیدگی
attention
U
رسیدگی
audited
U
رسیدگی
to ask somebody to say a few words
U
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
Could I have a word with you ?
U
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
I have a free hand in this matter.
U
دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
i intend my son for the bar
U
خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
My clothes are a witness to my poverty.
U
لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
ease off
U
شل کنید
say no more
U
بس کنید
investigator
U
رسیدگی کننده
inspects
U
رسیدگی کردن
inspecting
U
رسیدگی کردن
cassation
U
رسیدگی فرجامی
inspected
U
رسیدگی کردن
verify
U
رسیدگی کردن
go into
U
رسیدگی کردن
verifies
U
رسیدگی کردن
inspect
U
رسیدگی کردن
audit trail
U
اثر رسیدگی
verified
U
رسیدگی کردن
verifying
U
رسیدگی کردن
tendentious
U
رسیدگی کننده
attendance
U
رسیدگی تیمار
examinations
U
رسیدگی معاینه
quest
U
تحقیق و رسیدگی
quests
U
تحقیق و رسیدگی
attendances
U
رسیدگی تیمار
investigators
U
رسیدگی کننده
court of iquiry
U
دادگاه رسیدگی
claims handling
U
رسیدگی به شکایات
Recent search history
Forum search
1
In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2
مهرآسا
1
ICR
1
want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1
معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1
The more you care
1
This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1
I need a reference so I came in office on friday to ask you if you can be one of my reference.
2
من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1
What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com